دلتنگی


پرتگاه

گاهی به سکوت آسمان فکر کن

 

 

دلم گرفته به اندازه وسعت تمام دلتنگی های عالم
شیشه قلبم انقدر نازک شده که با کوچکترین
تلنگری می شکند
می خواهم فریاد بزنم ولی واژه ای نمی یابم
که عمق دردم را در فریاد منعکس کنم
فریادی در اوج سکوت که همیشه برای خودم سر داده ام
دلم به درد می اید وقتی سر نوشت را به نظاره می نشینم
کاش می شد سرنوشت را با ان روزها شیرینم
عجین کرد
بغض کهنه ای گلویم را آزارد
نفرین به بودن وقتی با درد همراست
ای کاش باز هم کسی اشکهایم را نبیند

 

 



نظرات شما عزیزان:

soheila
ساعت22:52---16 مهر 1389
خیلی عالی بود
سایه دلتنگی هامو میسپارم به دست دریا
بوی بی کسی گرفتم توی غربت تک وتنها
مانده ام تنهای تنها, با غم تو


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 8 مرداد 1389برچسب:,ساعت 2:16 توسط behzad| |


Power By: LoxBlog.Com