پرتگاه
گاهی به سکوت آسمان فکر کن
سال ھاست که خورشید از عشق ماه می سوزد و باران دلسوزی ابرھاست برای او باران عرق ریزان اِبرھاست زمانی که سعی می کنند زمین را دور خورشید بچرخانند محض خاطر آن ھمه دیروز نرو کمی تحمل کن ببین قطره ھای باران وقتی که از ھم جدا می شوند چه زود می میرند این آسمان خجالت نمی کشد با این ھمه سن و سال تا دلش می گیرد مثل بچه ھا می نشیند و ھای ھای گریه می کند
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |